کنایه از مطلق زن، زیرا که دو زن را در گواهی به منزلۀ یک مرد داشته و در دیوان خاقانی کنایه از والدۀ خاقانی است. (از غیاث اللغات) (آنندراج) : لیک نیم آدمی آنجاست مرا چون سپردمش به یزدان چه کنم. خاقانی
کنایه از مطلق زن، زیرا که دو زن را در گواهی به منزلۀ یک مرد داشته و در دیوان خاقانی کنایه از والدۀ خاقانی است. (از غیاث اللغات) (آنندراج) : لیک نیم آدمی آنجاست مرا چون سپردمْش به یزدان چه کنم. خاقانی
ناپخته. نیم پخته. نیم پز. که نه خام است و نه هنوز پخته است: ترک جوشی کرده ام من نیم خام از حکیم غزنوی بشنو تمام. مولوی. تا ندرد پردۀ غفلت تمام تا نماند دیگ حکمت نیم خام. مولوی. بخوان هرچه خوانی ولیکن تمام که ناپخته نیکوتر از نیم خام. امیرخسرو. ، نارس. نیم رس. میوه ای که هنوز کاملاً نرسیده باشد: محرور را از سیب مضرت نباشد خاصه اگر نیم خام بخورد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و آنچه نیم خام باشد (خربزه غلیظ باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، عمل نیامده: شه آن چرم ناپختۀ نیم خام بدرّد بخاید به حرصی تمام. نظامی
ناپخته. نیم پخته. نیم پز. که نه خام است و نه هنوز پخته است: ترک جوشی کرده ام من نیم خام از حکیم غزنوی بشنو تمام. مولوی. تا ندرد پردۀ غفلت تمام تا نماند دیگ حکمت نیم خام. مولوی. بخوان هرچه خوانی ولیکن تمام که ناپخته نیکوتر از نیم خام. امیرخسرو. ، نارس. نیم رس. میوه ای که هنوز کاملاً نرسیده باشد: محرور را از سیب مضرت نباشد خاصه اگر نیم خام بخورد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و آنچه نیم خام باشد (خربزه غلیظ باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، عمل نیامده: شه آن چرم ناپختۀ نیم خام بدرّد بخاید به حرصی تمام. نظامی
شیرگرم. (آنندراج) (ناظم الاطباء). فاتر. هر مایعی که گرمی آن مانند شیر تازه دوشیده باشد. (ناظم الاطباء). نه گرم و نه سرد. ملایم. ممهد. ولرم. ملول. (یادداشت مؤلف) : چشمی که سرمازده باشد کاه گندم اندر آب بپزند و آن آب نیم گرم به چشم اندر چکانند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). این آبها و روغنها نیم گرم اندر دهان می دارند و بدان غرغره می کنند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). بامداد کشکاب دهند نیم گرم. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
شیرگرم. (آنندراج) (ناظم الاطباء). فاتر. هر مایعی که گرمی آن مانند شیر تازه دوشیده باشد. (ناظم الاطباء). نه گرم و نه سرد. ملایم. ممهد. ولرم. ملول. (یادداشت مؤلف) : چشمی که سرمازده باشد کاه گندم اندر آب بپزند و آن آب نیم گرم به چشم اندر چکانند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). این آبها و روغنها نیم گرم اندر دهان می دارند و بدان غرغره می کنند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). بامداد کشکاب دهند نیم گرم. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)